کد مطلب:13034 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:780

در ذکر نسب، اسماء و القاب مشهور حضرت محمد مصطفی
در بحار نام و اسامی اجداد آن حضرت بدین شكل آمده: محمد بن عبد الله بن عبدالمطلب كه نامش شیبة المحمد بن هاشم بن عمرو بن عبد مناف بن مغیرة بن قصی بن زید بن كلاب بن مرة بن كعب بن لوی بن غالب بن فهر بن مالك بن نضر بن قریش بن كنانة بن خزیمة بن مدركة بن الیاس بن مضر بن نزار بن معد بن عدنان بن ادبن اددبن یسمع بن همیسع بن سلامان بن بنت بن حمل بن قیدار بن اسماعیل بن ابراهیم (ع) بن تاریخ بن ناخور بن ساروغ بن ارغون بن فالغ بن عابر بن هود(ع) بن شالخ بن ارفخشد بن سام بن نوح (ع) بن ملك بن متوشلخ بن اخنوخ و آورده اند كه، اخنوخ همان ادریس (ع) و او پسر باذر بن هلایل بن قینان بن انوش بن شیث (ع) بن هبة الله بن آدم (ع) بود.

مادر آن حضرت آمنه دختر وهب بن عبد مناف بن زهرة بن كلاب بن لوی بن غالب بود كه در ادامه ی اجداد وی نیز تا آخر آن چه در بالا آمده می باشد و گویند: ایشان با چهل و هفت پشت به حضرت آدم(ع) می رسند.

شیخ صدوق در علل و خصال و معانی الاخبار به اسنادش از جابر بن عبد الله نقل می كند كه گفت: رسول خدا (ص) فرمود: من شبیه ترین مردم به آدم و ابراهیم (ع) از نظر سیرت و صورت هستم و خداوند مرا در بالای عرش به ده اسم نامیده و اوصاف مرا روشن نموده و توضیح داده و از زبان همه رسولان و پیامبرانی كه خداوند به سوی قومشان مبعوث نموده مرا وصف و ظهور مرا بشارت داده، خداوند متعال اسم مرا در



[ صفحه 8]



تورات بالا برد و از میان همه اسماء خود اسمی برای من برگزیده. پس مرا محمد نامید در حالی كه خود خداوند در تورات مرا «أحیه» نام نهده پس به صفت توحید خویش ابدان امت مرا به آتش جهنم حرام گردانید و مرا در انجیل «احمد» نامید، من در بین اهل آسمان محمود (پسندیده) می باشم پس امت مرا از ستایشگران قرار داد و اسم مرا در زبور «ماحی»قرار داد، خداوند عزوجل به وسیله ی من عبادت بتها را از روی زمین محو نمود و در قرآن مرا «محمد» نامید چرا كه من در روز قیامت و حساب و كتاب نزد همه ی اهل قیامت مورد ستایش قرار می گیرم چون هیچ كس جز من در پای میزان نمی تواند شفاعت كسی را نزد پروردگار می نماید و مرا در قیامت «حاشر» نامید چون مردم را پیش من محشور می نماید و مرا «موقوف» نامید چرا كه من در برابر و محضر پروردگارم نگاه می دارم و مرا «عاقب» نامید چون من آخرین پیامبران هستم و بعد از من پیامبری نخواهد آمد و مرا پیامبر رحمت و پیامبر توبه و پیامبر ملایمت قرار داد و از میان جماعت پیامبران برگزید، من برپا كننده شریعت كامل و جامع هستم و خداوند عزوجل بر من منت نهاد و به من فرمود: ای محمد درود خداوند بر تو باد، به درستی كه من پیامبر هر امت را به لسان ایشان به سویشان مبعوث نمودم ولی تو را برای همه ی امت ها از سرخ و سیاه و غیره و همه ی بندگانم مبعوث نمودم و تو را با وحشتی كه كسی را یارای پیروزی بر آن نبود یاری كردم و غنیمت را بر تو حلال گرداندم در حالی كه قبل از تو برای هیچ كس آن را حلال نكرده بودم و به تو و امت تو گنجهای عرش خود را عطا كردم كه آن فاتحة الكتاب و آیات آخر سوره ی بقره است و همه ی زمین را برای تو و امت تو پاك و مطهر و سجده گاه قرار دادم، بر تو و امت تو تكبیر را ارزانی داشتم و نام تو را همراه یاد و نام خود قرار دادم تا آن جا كه هیچ یك از امت تو نام مرا به زبان نمی آورد و مرا یاد نمی كند مگر این كه نام تو را همراه نام من بر زبان جاری می سازد. پس خوشا به حال تو ای محمد و خوشا به حال امت تو.

در علل و امالی و معانی الاخبار به اسناد و راویان معتبر از امام حسن بن علی بن



[ صفحه 9]



ابیطالب (ع) نقل است كه فرمود: عده ای از یهودیان به نزد رسول الله (ص) آمده و سؤالاتی نمودند و گفتند: به چه علت محمد را، محمد و احمد و اباالقاسم و بشیر نذیر و داعی نامیدند؟ پیامبر فرمود: خداوند مرا محمد نامید، چرا كه من در زمین مورد ستایش قرار گرفتم و محمود گردیدم و مرا احمد نامید چرا كه در نزد اهل آسمان ستاش شدم و اباالقاسم نامید چون به درستی كه خداوند عزوجل روز قیامت آتش را به بخشی تقسیم می كند پس هر كس بر من كافر شود از اولین تا آخرین به آتش داخل می گردد و بهشت را نیز بخشی قرار داده است، هر كه به من ایمان بیاورد به نبوت من اقرار نماید به بهشت داخل می شود و اما خداوند مرا داعی نامید چرا كه من مردم را به دین خدای خویش می خوانم و نذیر نامید چرا كه هر كس مرا نافرمانی كند به آتش بیم می دهم و بشیر نامید چون هر كسی مرا اطاعت كند به بهشت بشارت می دهم.

در خصال به اسنادش از امام اباجعفر محمد بن علی الباقر (ع) نقل است كه فرمود: به درستیكه برای رسول خدا (ص) ده اسم بود كه پنج اسم او از قرآن بود و پنج اسم دیگر از قرآن نبود، اما اسامی قرآنی او عبارتند از: محمد، احمد، عبد الله، یس و نون و آن اسامی كه از قرآن نبود عبارتند از: فاتح، خاتم، كافی، مقفی و حاشر [1] .

در عیون و علل و معانی الأخبار به اسنادش از علی بن الحسین بن علی بن فضال از پدرش نقل است كه گفت: از حضرت اباالحسین امام علی بن موسی الرضا (ع) سؤال كردم: باری چه كنیه ی نبی خدا(ص) ابی القاسم بود؟ حضرت فرمود: برای این كه رسول خدا(ص) پسری به نام قاسم داشت برای همین كنیه ی او ابی القاسم شد، راوی می گوید: عرض كردم: یابن رسول الله (ص) آیا بیشتر از این كه گفتی برایم می گویی؟ حضرت فرمود: بله، آنگاه گفت: آیا میدانی كه رسول الله (ع) مانند پدر امت خویش است و



[ صفحه 10]



علی (ع) نیز همانند اوست؟ گفتم: بله، حضرت فرمود: آیا میدانی كه علی(ع) تقسیم كننده ی بهشت و جهنم است؟ عرض كردم بله: حضرت فرمود: پس برای این به او ابوالقاسم می گفتند كه او پدر تقسیم كننده ی بهشت و جهنم است، عرض كردم: معنای این فرمودید چیست؟ حضرت فرمود: بدرستیكه شفقت و مهربانی پیامبر بر قومش مانند مهربانی پدران بر اولادشان است و برترین قومش علی (ع) است و بعد از پیامبر شفقت و مهربانی علی (ع) بر مسلمانان است كه همتای مهربانی پیامبر می باشد برای این كه او وصی و خلیفه و امام بعد از رسول الله (ص) است برای همین رسول خدا(ص) فرمود: من و علی پدران این قوم هستیم. پیامبر روزی بالای منبر رفت و فرمود: هر كس از دنیا برود و بدهی و حقی بر عهده اش باشد اداء آن بر عهده ی من است و هر كسی ارثی به جا بگذارد من از پدر و مادرش بر میراث او مقدم هستم و از خود آن ها بر ایشان برتری و ترجیح دارم و پس از من علی امیرالمؤمنین (ع) این چنین است و آنچه كه در مورد رسول خدا (ص) جاری است در مورد علی (ع) هم جاری است.

در بحار به اسنادش از زید بن علی از پدرانش نقل است كه گفت: رسول خدا (ص) به علی (ع) فرمود: یا علی این انگشتر را بگیر و آن را بفرست تا بر نگین آن نقش كنند، ممد بن عبد الله، علی (ع) خاتم را گرفت و آ را به حكاك داد و گفت: بر این انگشرت نام محمد بن عبد الله را حك كن حكاك در هنگام كار دچار اشتباه شد و بر روی انگشتر نوشت محمد رسول الله (ص) امیرالمؤمنین آمد و به او گفت: انگشتر را چه كردی او گفت: این جاست و آن را به امام داد، حضرت تا نگاهش به نوشته ی روی انگشتر افتد فرمود: من نگفته بودم كه این كلمه را بنویسی حكاك گفت: درست می فرمایی لكن دستم به اشتباه این كلمه را نوشت، امام با انگشتر به نزد رسول الله (ص) آمد و گفت: یا رسول الله، حكاك آن چه كه ما گفته بودیم ننوشته و به اشتباه این كلمه را نوشته است، پس رسول خدا(ص) انگشتر را گرفت و بر آن نگاهی كرد و فرمود: یا علی من محمد بن عبد الله هستم، همچنین من رسول الله هستم و سپس با آن نامه های خود را



[ صفحه 11]



مهر نمود، صبح فردای آن روز پیامبر وقتی به نگین انگشترش نظاره كرد دید كه زیر كلمه ی محمد رسول الله، حك شده علی ولی الله، پس از این امر تعجب نمود، وقتی جبرئیل به نزد ایشان آمد حضرت فرمود: ای جبرئیل جریانی بدین صورت اتفاق افتاده است و جبرئیل به آن حضرت گفت: ای محمد تو آن چه خواستی بر روی انگشتر خود نوشتی و ما نیز آن چه را كه می خواستیم در زیر آن نگاشتیم.

در بحار از بصائر به اسنادش از كلبی از امام صادق (ع) نقل است كه گفت، امام به من فرمود: آیا برای محمد در قرآن اسمی هست؟ راوی می گوید عرض كردم: دو اسم یا سه اسم وجود دارد حضرت فرمود: ای كلبی برای او ده اسم در قرآن است: (و ما محمد الا رسول قد خلت من قبله الرسل)و (مبشرا برسول یأتی من بعده اسمه احمد)، (و لما قام عبد الله یدعوه كادوا یكونون علیه)، (طه ما أنزلنا علیك القرآن لتشقی) و (یس و القرآن الحكیم انك لمن المرسلین علی صراط مستقیم)و (ن و القلم و ما یسطرون و ما أنت بنعمة ربك بمجنون). و (یا ایها المزمل) و (یا ایها المدثر) و (انا انزلنا الیكم ذكرا رسولا) و بدان كه ذكر نامی از نام های محمد(ص) است و ما اهل ذكر هستیم، سپس حضرت فرمود: ای كلبی از آن چه كه به فكرت می رسد سؤال كن، كلبی می گوید: وقتی امام چنین گفت، به خدا هر چه از قرآن در خاطر داشتم فراموش كردم و حتی حرفی از آن هم به خاطرم نرسید تا از آن سؤال كنم.

در بصائر از مناقب آمده كه: خداوند در قرآن محمد رسول الله (ص) را در چهار موضع به این نام خوانده است، (و ما محمد الا رسول) و (ما كان محمد ابا احد) و (آمنوا بما نزل علی محمد) و (محمد رسول الله).

مؤلف می گوید:به اسنادی كه قبلا در باب اسماء و القاب حضرت آوردیم در قرآن خداوند ایشان را به چهار اسم نامیده كه برای همه ی آن ها شواهدی از آیات قرآن موجود است و اما اسماء و القابی كه اكثر علماء از قرآن استخراج نموده اند، غیر از آن چه



[ صفحه 12]



تا كنون ذكر شد (به طور مثال) عبارتند از: شاهد و شهید، مبشر، بشیر، نذیر، داعی، سراج، منیر، رحمة للعالمین، رسول الله، خاتم النبیین، نبی امی، نور، نعمت، رؤف، رحیم، منذر، مذكر، شمس، نجم، حم، سماء و تین.


[1] اين اسامي شريف كه براي رسول الله (ص) ذكر كرديم همان گونه اند كه خداوند متعال در تورات، انجيل و زبور آورده است.